امروز: پنج شنبه, 9 آذر , 1402


مرکز تحقیقات ام اس تهران

ام اس و تغذیه

متاسفانه عوامل خطر ابتلا به بیماری مالتیپل اسکلروزیس یا ام اس هنوز به درستی تعیین نشده است. اما مطالعات نشان می دهند که مجموعه ای از عوامل محیطی و ژنتیکی می توانند بر بروز آن موثر باشند. مطالعات در مورد نقش تغذیه در این بیماری اندک است با این حال قطعا مانند سایر بیماری ها، عوامل و رژیم های تغذیه ای می توانند در بروز یا کنترل ام اس نیز موثر باشند.

اولین گام در همراه شدن با ما در رژیم درمانی ام اس، رعایت نکردن رژیم های اثبات نشده و توصیه های افراد غیر متخصص است.

برای مثال در درصد بالایی از بیماران ام اس دیده شده که رژیم های سرشار از چربی های اشباع شامل لبنیات محلی و پرچرب، سر شیر و روغن های حیوانی را بنا به توصیه ی افراد غیر متخصص و به دلیل طبیعی بودن این محصولات غذایی و یا گرم بودن طبع آن ها ، رعایت می کنند.

جالب است بدانید نه تنها مزایای مصرف این مواد غذایی در بیماری ام اس اثبات نشده است بلکه همانطور که می دانید مضرات فراوان مصرف مداوم آن ها در بروز بیماری های مزمن قلبی، سندروم متابولیک، چاقی مرکزی، انواع سرطان ها و .. با شواهد محکمی به اثبات رسیده است.

در بخش تغذیه و رژیم درمانی این سایت، به تدریج به بررسی انواع رژیم ها و توصیه های تغذیه ای مستند و موثر بر کنترل ام اس خواهیم پرداخت.

نویسنده: نسیم رضایی منش

افزایش شیوع عود خانوادگی ام اس در ایران: تحقیق مبتنی بر جمعیت تهران در سالهای 1379 تا 1395

چکیده

سابقه و هدف: تهران به عنوان پايتخت ايران با روند افزایش شيوع مولتيپل اسکلروز) ام اس(  مواجه است. به منظور

ارزیابی روند شيوع بیماری ام اس در تهران، مطالعه گذشته نگر مبتنی بر جمعيت انجام شد.

روش اجرا: تحقیق مبتنی بر جمعیت طی سالهای 1379 تا 1394 بر روی نمونه جمعیت بیماران انجمن ام اس تهران صورت گرفت. تجزیه و تحلیل تغییر درصد سالانه (APC) نقطه ای بر روی داده های بیماران ام اس به منظور ارزیابی روند تغييرات این بیماری انجام شد.

تجزیه و تحلیل رگرسيون لجستيک برای تخمين نسبت شانس (OR) برای متغيرهای فردی جهت ارزيابی عوامل مرتبط با عود خانوادگی استفاده شد. مقدار P <0.05 معنی دار در نظر گرفته شد.

يافته ها: شيوع ام اس در طي دوره مطالعه از سال 1379 تا سال 1394 به طور چشمگيري افزايش يافته است (56.22 در هر 100000 نفر جمعیت عمومی).

شيوع ام اس در سال 1394 برابر با 115.94 در 100000 نفر در مقايسه با جمعيت عمومي می باشد.

سابقه خانوادگی مثبت ام اس در بین 12.4٪ از بیماران مشاهده شد. قوی ترین ارتباط ام اس فامیلیال در بین بستگان درجه اول به ویژه در خواهر و برادر یافت شد p ≤ 0.001.

بحث و نتيجه گيري: نتایج نشان می دهد که شيوع بیماری ام اس در تهران رو به افزايش است و اين شهر يكي از مناطق با شيوع بالاي ام اس در ایران و آسیا می باشد. بیشترین سابقه ام اس خانوادگی در میان بستگان درجه اول بیماران به ویژه خواهران و برادران بیماران مشاهده شده است.

کليدواژه ها: مولتيپل اسکلروزيس، شيوع، سابقه خانوادگی، تهران

نویسنده:خانم دکتر شراره اسکندریه

لینک دانلود مقاله


فقر فرهنگی مهم ترین ویژگی وضعیت ام اس در ایران

بخش اول 

بیماری ام اس هم از آن لحاظ که شیوع فزاینده ای در جامعه ی ما پیدا کرده است و هم اینکه جوانان را درگیر می نماید در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.اما بررسی متون پزشکی مربوط به طب سنتی ایرانی نشان می دهد که این بیماری از دیر باز در جامعه ما وجود داشته و پزشکانی چون ابوعلی سینا با آن آشنایی داشته و علائم آن را ذکر کرده اند.

با این حال بر هیچ کس پوشیده نیست که این بیماری در بیست سال اخیر اوج گرفته و هر ساله بر میزان بروز و شیوع آن در جامعه ما افزوده می شود.البته باید گفت که این افزایش شیوع، مختص به ایران نبوده و تقریبا تمام جهان را در گیر نموده است.

مثلا در گزارشهای اخیر حتی جوامعی همانند هند که قبلا ام اس در آنها شیوع پایینی داشت، از شیوع بالای آن خبر داده اند.این که چرا این اتفاق می افتد هنوز مشخص نیست ولی می توان به عواملی همچون کمبود ویتامین دی و نیز افزایش روزافزون مصرف دخانیات اشاره نمود.سن متوسط درگیری در جامعه ما 26 سال بوده و خانمها را بیشتر از آقایان درگیر این بیماری می شوند.از لحاظ علائم تظاهر یابنده دو علامت گزگز و تاری دید شایعترین علامت می باشند.

متاسفانه در سالهای اخیر بر میزان موارد فامیلیال و نیز ام اس کودکان نیز افزوده شده است.علی رغم تمام این مسائل و همسو با افزایش شیوع بیماری، خوشبختانه مقوله درمان و کنترل بیماری نیز در چند سال اخیر بمیزان قابل توجهی دگرگون شده است.

اگر تا پیش از این، 80 درصد بیماران در نهایت سیر پیشرونده پیدا می کردند، اکنون و به مدد داروهای نوین، از این درصد بمیزان قابل توجهی کاسته شده است.

 


بخش دوم

اگر تا همین چند سال پیش داروهای تزریقی ای همچون ربیف و بتافرون و آونکس تنها داروهای موجود بودند و بیمار باید بصورت مکرر و مداوم تزریق انجام می داد اما اکنون ما با طیفی از داروهای خوراکی روبرو هستیم.

همچنین باید به دسته ای از داروها همچون مونوکلونال آنتی بادی ها اشاره کرد که احتمالا در آینده ی نزدیک روند کنترل بیماری ام اس را متحول خواهند نمود.اینها همه اتفاقات بزرگیست که در سطح دنیا در جهت بهبود هر چه بهتر شرایط بیماران اتفاق می افتد.

در کشورمان نیز با همت اساتید گرانقدر این حوزه تحولات عمیقی در حال اتفاق افتادن می باشد.می توان بصورت فهرست وار به این موارد اشاره کرد.در وهله اول ایجاد کلینیک های تخصصی ام اس در ایران است.خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد احداث کلینیک های تخصصی در شهرهایی چون تهران، اصفهان، ساری و زنجان بوده ایم و بتدریج بر تعداد این کلینیک ها نیز افزوده می گردد.

این کلینیک ها که گاه از همکاری سایر متخصصان همچون فیزیوتراپ ها، روانشناسان، روانپزشکان ، متخصصان تغذیه و نیز کاردرمانها برخوردار است سبب شدهخ که خدمت رسانی به بیماران در جامعه ی ایرانی متحول گردد.

همچنین باید به قابلیت شرکتهای دارویی ایرانی نیز اشاره کرد. بمدد این شرکتها اکثر داروهای مورد مصرف در زمینه ام اس در ایران با کیفیت خوب و قابل قبول تولید می گردند.اما علی رغم تمام این پیشرفتها،گاه فقر فرهنگی شدید بسیاری از این تلاشها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.


بخش سوم

این فقر فرهنگی جنبه های مختلفی دارد.یک بیمار مبتلا به ام اس گرچه شاید بتواند از خدمات درمانی خوبی برخوردار شود اما نمی تواند توقع چنین خدماتی را از جامعه خود داشته باشد.فقر فرهنگی عملا سبب شده که جامعه ما دید کاملا منفی ای نسبت به این بیماران داشته باشد.

متاسفانه تلقی عموم از این بیماری این است که این مبتلایان دیر یا زود ناتوان و وابسته به ویلچر می شوند.همین تلقی اشتباه عملا سبب می گردد که این بیماران در مراحل مختلف ورود به جامعه همچون ازدواج و یا اشتغال دچار مشکل شوند.این موضوع به جامعه محدود نشده و خانواده ی بیماران را نیز در بر می گیرد.متاسفانه در صد طلاق و جدایی در این بیماران بیشتر است.

از سوی دیگر حتی شرایط مساعد مورد نیاز این بیماران، گاه توسط خانواده ی نزدیک بیماران نیز رعایت نمی شود.حمایت جای خود را به ترحم و نگرانی بیمورد می دهد.تشویق به اشتیاق به زندگی و کار و فعالیت، جای خود را به ممانعت بیمار از انجام حتی کار روزمره می دهد و خانواده هم اصرار دارند که کاری که انجام می دهند کار درستی است.

همه در کار هم دخالت کرده و خود را محق می دانند که بجای هم تصمیم بگیرند.بارها اتفاق افتاده که خانواده و پدر و مادر از من خواسته اند که نام بیماری را به فرزندشان نگویم.و وقتی با اعتراض من روبرو می شوند که فرزند شما سی سال دارد و آیا این حق را ندارد که برای خود تصمیم گرفته و از وضعیت خود اطلاع داشته باشد، پاسخ می دهند که ایشان روحیه بسیار ضعیفی داشته و ما صلاح می دانیم که چیزی به او نگوییم.واقعا هم من نمی دانم که چگونه فردی سی ساله می تواند از بیماری خود اطلاع نداشته باشد و مثلا هفته ای سه بار آمپول تزریق نماید؟این فقر فرهنگی البته به جامعه و خانواده محدود نمانده و گریبان خود فرد را هم می گیرد.اولین تظاهر این فقر فرهنگی در مقاومت افراد به قبول درمان و یا اصرار بر استفاده از درمانهای جایگزین می باشد.


بخش چهارم

بارها دیده شده که فرد در توهم عوارض دارو است.دارو را شروع نمی کند با این استدلال که دارو عوارض دارد.جالب است وقتی شرایط بیماری را برای آنها شرح می دهیم و عنوان می نماییم که بیماری در صورت عدم شروع دارو می تواند نواقص بسیار جدی ای را برای فرد ایجاد نماید، باز بر حرف خود تاکید می کند.

من بارها برای بیماران شرح می دهم که نتنها هر دارویی بلکه هر کاری می تواند فی نفسه عوارضی داشته باشد.ماشین سواری می تواند منجر به تصادف شود.در خانه نشستن می تواند مصادف با پایین آمدن سقف بدلیل مثلا زلزله باشد.پس در این صورت، نباید هیچ کاری انجام داد زیرا هر کاری عارضه ای دارد.

مثال دیگر اصرار بیماران از استفاده از طبهای جایگزین بخصوص طب سنتی است.بیشک طب مکمل جایگاه خود را دارد ولی نه به آن شکلی که در جمعه ما معرفی می گردد و ادعای درمان قطعی بیماری را دارد.بگمان من بسیاری از این تصمیم ها و تفکرات ناشی از عدم مطالعه است که همچون انگلی مرگ بار تمام جامعه ما را به خود مبتلا کرده است.

بسیاری از بیمارانی که عنوان می کنند که نظر شما در مورد طب سنتی و زنبوردرمانی چیست و ما شنیده ایم که بیمارانی بوده اند که با این روشها درمان شده اند،در کمال ناباوری از تحصیلاتی در سطوح بالا برخوردار می باشند.

اما عدم مطالعه سبب می شود که براحتی چنین ادعاهایی را بپذیرند.از آنها می پرسم در دنیا نزدیک به سه میلیون مبتلا به ام اس داریم .اگر کسی بتواند بیماری را درمان کند جایزه ی نوبل می گیرد.چگونه این همه محقق نتوانسته اند به درمان قطعی برسند ولی فلان عطار و رمال که هیچ گونه تحصیلاتی در این زمینه ندارند می توانند چنین ادعایی داشته باشند؟وقتی بیماری چنین ادعاهایی را می پذیرد متاسفانه تنها می تواند ریشه در ناآگاهی و عدم مطالعه داشته باشد.

 


بخش پنجم

چندی پیش داستان درمان قطعی ام اس در کانادا موج سنگینی را در کشور ما راه انداخت.بسیاری از بیماران خود را آماده کردند که برای این درمان قطعی راهی کانادا شوند.

جالب اینجا بود که این موج سنگین فقط مختص کشور ما بود و حتی در خود کانادا هیچ کسی برای درمان به تیم آقای فریدمن که این کار را انجام داده بودند، مراجعه ننمود.

علت این اختلاف در رفتار در آنجا بود که هیچ یک از بیماران ما زحمت مطالعه اصل تحقیق را به خود ندادند که هم بصورت مقاله علمی و هم مطالب عامه فهم در فضای مجازی موجود بود.منبع آنها که با قطعیت هم برآن پافشاری می نمودند خبرهای ناقص و اشتباهی بود که در رسانه های ما انعکاس یافته بود.

اینها گوشه ای از موانع بهتر زیستن در جامعه ماست.حقیقتا تا هنگامی که نفهمیم این دانایی است که توانایی می آورد نباید انتظار زندگی بهتری را در چنین جامعه ای با چنین فقر فرهنگی ای داشته باشیم.

نویسنده : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی


عوامل خطرزای بیماری Neuromyelitis Optica

سندروم دویک، به انگلیسی Neuromyelitis optica که به اختصار NMO نامیده می‌شود یک التهاب خود ایمنی عصب بینایی و نخاع می‌باشد. در این بیماری التهاب و از بین رفتن میلین عصب بینایی و نخاع را بصورت راجعه داریم.

این بیماری شباهت زیادی به بیماری ام ‌اس دارد. نسبت زن به مرد در این بیماری 5 به 1 است و میانگین سن ابتلا به این بیماری 32 سال می باشد. شيوع بیماری NMO در تهران در سال 1395 مساوی 0.86 در 100000 تخمین زده شده است.

بیماری NMO دارای عوامل خطر ناشناخته است. به منظور تعیین عوامل خطر محیطی این بیماری، یک مطالعه مورد-شاهد در سالهای 1394 تا 1395 در  میان 100 بیمار مبتلا به   NMO ساکن تهران و مراجعه کننده به بیمارستان سینا و 400 نمونه شاهد سالم از میان جمعیت عمومی ساکن تهران انجام شد.

نتایج مطالعه حاکی از آن است که در طول دوران نوجوانی (19-13 سالگی) مصرف کم لبنیات، غذای دریایی، پروتئین و میوه و سبزیجات می تواند شانس ابتلا به بیماری NMO را افزایش دهد. همچنین در زمینه سبک زندگی، فعالیت فیزیکی کم و مواجهه کم با نور آفتاب در سنین نوجوانی و مصرف قلیان، مشروبات الکلی و مواجهه با دود سیگار نیز از جمله عوامل خطرزای این بیماری است. در زمینه سابقه ابتلا به بیماری ها، میتوان از سابقه ضربه به سر شدید، میگرن، افسردگی و سابقه بیماری های قلبی عروقی به عنوان عوامل خطر زای این بیماری نام برد.

از جمله عوامل خطرزای هورمونی این بیماری در میان زنان، می توان به قاعدگی نا منظم، استفاده از داروهای پیشگیری کننده از بارداری، سقط جنین عمدی و زایمان کمتر از سن 23 سالگی اشاره کرد.

نتایج اين مطالعه نشان دهنده ارتباط معني داري بين عادات غذايي و سبک زندگي نا سالم در سنین نوجوانی، سابقه ابتلا به بعضی بیماری ها و عوامل هورمونی در میان زنان و افزایش خطر ابتلا به NMO می باشد.

References

Environmental risk factors in neuromyelitis optica spectrum disorder: a case–control study. Eskandarieh et al. Acta Neurologica Belgica, 2018.

 Neuromyelitis optica spectrum disorders in Ira. Eskandarieh et al. Multiple Sclerosis and Related Disorders (2017) 209–212.

نویسنده:خانم دکتر شراره اسکندریه